جعفر صابری/ خردستیزی

ساخت وبلاگ

جعفر صابری/ خردستیزی

خرد ستیزی

 با دیدن فیلم های مستند حیاط وحش ، درسهای زیادی میتوان گرفت بخصوص نحوه انتخاب  جفت !گاهی وقت ها حیوانات نر برای رسیدن به جفت خود با هم در گیر میشوند و تا حد کشتن یکدیگر به جان هم می افتند ، گاهی نیز عِشوه گری میکنند که دل جفت ماده را بربایند و این راز بقا است.

به دنبال تشابه نیستم اما با کمی تأمل در رفتار و کردار  ، گفتاروحتی نیات  بعضی ازآدمها نا خواسته به یاد این غریزه حیوانی نهفته در وجودمان می افتیم که اگر نبود قدرت فهم و شعور، چگونه هزار بار بد تر از حیوانات برای  انتخاب جفت و جفت گیری به جان هم می افتادیم که متأسفانه در بعضی مواقع نیز شاهد رفتاری به مراتب وحشیانه تر از حیوانات  در انتخاب جفت  هستیم، که بیانش نیز مناسب نیست!

سالها پیش مطلبی با عنوان "شکارچی" نوشته بودم که در آن به نیاز های انسانی مانند تشنگی و گرسنگی و مطالبی از این دسته اشاره میکردم و بعد هم عشق و دوست داشتن، که بیشتر به نیاز جنسی ختم میشود ،اینکه با عشوه گری و بیان جملات زیبا طرف مقابل را شیفته خود سازیم و هدف اصلی ما فقط یک موضوع باشد و آن هم رسیدن به کامی و لذت  جسمانی غریزی است و غیر قابل اجتناب ،اما راستش مشکل من و معدود افرادی چون من این است که وقتی شکارچی میداند شکار از چه چیز خوشش می آید و با ایجاد شرایطی برای شکار، آن را در لحظه ای به چنگ می آورد در واقع باید پذیرفت که به نوعی  با  علم و دانش از نیاز ها و احساسات طرف مقابل، او را شکار نموده ایم و اگر هم اتفاقی بیفتد به نظر من نوعی تجاوز محسوب میشود!

اینکه ما بگوئیم خانم ها از راه شنیدن و مردان از راه دیدن فریفته و دل باخته یکدیگر میشوند به واقع به مخیله و شعور طرفین توهین نموده ایم پس اینجا  چه فرقی بین انسان و حیوان وجود دارد!

بسیاری از انسانها در گیر این نوع نگاه هستند که واقعیت با ظاهر بینی بسیار متفاوت است .جوانی که صادقانه پا پیش می گذارد و زندگی را تشکیل میدهد؛ اگر همسرش با دانش و شعور و تعهد به زندگی بنگرد  می تواند مدیریت خانواده را به دست گیرد و دوست داشتن را به وجود بیاورد اما این بسیار متفاوت است با اینکه خود را فریب دهیم و بگوئیم چون طرف مقابل بلد نیست عشق بورزد و برای نمونه نوازش  نماید انسان بی لیاقتی است و از عشق و دوست داشتن بی بهره است ، خیلی وقتها زنی که ساعت ها در آشپزخانه نهار و شام را مهیا میکند تا اهالی خانه با کمال میل نوش جان نمایند کاری به مراتب عاشقانه نموده و این زیبایی راباید دید  نه آنکه اورا با زنی که در خیابان و یا محل کار دیده ایم مقایسه نمائیم ! و یا بلعکس  مردی که از طلوع خورشید به عشق  رفاه بیشتربرای خانواده تلاش میکند،  اگر چه نمی داند چگونه عاشقانه صحبت کند اما مردانه به زندگیش عشق می ورزد و همین زیباست و دوست داشتنی!

صحبتم با دوستی است که دراقیانوس واژه ها و کلمات غرق شده وزندگی اطرافش را که سرشار از واقعیت ها است بکلی فراموش نموده ، او در انتظار سواری زیبا با اسب سفید است تا مرد رؤیا هایش باشد و یا بلعکس زیبا روی بلورین و خوش صدا که همواره برای او طنازی کند و... همه میدانیم که زندگی ما این گونه نیست و زندگی واقعی چیز دیگری است اما باز  به واقعیت تن در نمی دهیم و با اصرار زندگی واقعی مان را  نابود می سازیم.

صد البته میتوان در سخت ترین شرایط نیز از واژهای عاشقانه استفاده نمود و که آن هم نتیچه برخورد و کلامی زیبا و دوست داشتنی توسط طرف مقابل است .

 اگر زن خانواده کمی عاشقانه تر با انگیزه برای حفظ  کانون خانواده تلاش کند می تواند مردش را مهار و عاشق خود نماید و این همان چیزی است که در خلقت زن قرار گرفته ناز ... نازی که مدیریت داشته باشد و نیاز را بوجود آورد.

دوستی میگفت زندگی ما نابود شد چون من به حرف  اطرافیانم گوش می دادم که می گفتند همه مرد ها مثل هم هستند کمی ناز کن  و خودت را برای شوهرت بگیر آدم میشه!

متأسفانه در کسب و کار نیز  سالهاست این روش ها جا باز کرده و برای نمونه از چرب زبانی و زیبایی و طنازی یک زن جهت فروش کالا و جذب سرمایه بهره مند میشوند و اگر زنی هم به این کار ها تن در ندهد موفقیتی در بازار کسب و کار نداردو باید شاهد رشد دوستانش باشد و خودش عقب بماند!

شور بختانه مرد ها نیز  چشم واقع بینشان را می بندند و اسیر نیاز های جنسی میشوند تا عقلانی و منطقی...

بد نیست بدانیم که در این میان شرکت های بزرگ تبلیغاتی  با اهداف از پیش تعریف شده ای هستند که با بُلد کردن چنین مواردی میخواهند اولاً نیاز های انسان را  به صورتی واژگون تعریف نمایند و ارزش اندیشه را بطور کل نادیده بگیرند  و یک تعریف کلی برای زن و مرد بوجود آورند و در ثانی بتوانند اهداف خود را به بهترین شکل ارائه دهند که یکی از آنها فروش محصولاتشان است و این درک نادرست انسان قرن بیست و یکم از اطرافش است که فکر میکند ،میداند و می اندیشد در صورتی که چنان در تبلیغات و برنامه های تعریف شده غرق گردیده که نمی داند فقط بازیچه است ولا غیر! اگر نیندیشد و فقط تابع گوش و چشم باشد !این که می بینیم مردانی با اندامی ورزیده و شیک پوش در کنار اتومبیل های گران قیمت ایستاده اند و یا زنانی خوش هیکل و موفق و با لباسهای نیمه برهنه... تصویر ذهنی ما است از آزادی و موفقیت در جهانی که برای ما ساخته اند!

امید وارم خالق یکتا توفیق شناخت بهتر را نصیب همه ما گرداند تا بتوانیم  بین واژه های دروغی و عمل عاشقانه و صادقانه تشخیص درست را قائل شویم. و در نهایت عمرمان توانسته باشیم  کاری بکنیم که "گابریل گارسیا مارکز" در وصیتش گفته بود:

باید دنیا را کمی بهتر از آنچه

 تحویل گرفته ای, تحویل دهی ...

خواه با فرزندی خوب ...

خواه با باغچه ای سرسبز ...

خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی ...

خواه با حل مشکلی هر چند کوچک از بنده ای ..

و اینکه بدانی ...

حتی فقط یک نفر با بودن

 تو ساده تر نفس کشیده است.

این یعنی تو موفق شده ای!

در غیر این صورت به گفته پائولو کوئیلو  که در متنی یک خطی گفت:اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند...!

پس زنده باشیم و زندگی کنیم.مانند انسانی با شعور و فهم و درک ، آنگونه که لایق اشرف مخلوقات است!دکتر حسن عشایری متخصص عصب شناسی مطالب زیبا و کاملی را در همین خصوص دارد که پیشنهاد میکنم  در کانل آپارات من دنبال نمائید.

یا حق

 جعفر صابری

 

دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 319 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 14:47