جعفر صابری/تو بگو چی هستی؟

ساخت وبلاگ

 

تو بگو چی هستی؟

 

  کودک خرد سالی بودم که  برای دیدن اقوام به شهر همدان  زادگاه پدری رفته بودیم  ،سرمای شدیدی خوردم  طوری که مرحوم مادر بزرگم  مرا به نزد طبیب سرشناس شهر زنده یاد دکتر     باب الحوایجی برد ایشان که پسر خاله مادر بزرگم نیز بود بلافاصله تجویز آمپول پنی سیلین نمود که بدلیل اینکه تست اولیه صورت نگرفت حال من بشدت بد تر شد و خلاصه رو به قبله شدم... اما از آنجا که مقدر بود زنده بمانم، تا این نوشته را تقدیم تان بنمایم، دیگر طبیبان به لطف خدا به دادم رسیدند و در حال حاضر توفیق خدمت گذاری نصیب حقیر گشت.اما زان پس با هوشیاری ،زمان تجویز داروی پنی سیلین میگفتم من حساسیت دارم و این گونه زندگیم تا این کنون ادامه یافته است.

اما غرض از بیان این داستان کوتاه این بود که ای کاش نسخه ای هم قبل و بعد از ازدواج برای ما نوشته می شد تا می دانستیم که چه چیز هایی برایمان خطر ناک است و نباید مورد استفاده قراربگیرد!

البته هم برای من هم برای شما !

بیشتر دوستان وقتی برای مشاوره در خصوص زندگیشان با من مشورت می کنند بعد از چند لحظه سکوت از من این سئوال را می شنوند: آیا واقعاً دوست دارید با هم زندگی کنید؟ اگر پاسخ این است و دلیل آمدنتان پیش من هم همین است از خودتان شروع کنید!

یعنی آقا و یا خانم تو چه طور شخصیتی داری؟ مدیری ؟ احساساتی هستی ؟ متفکری؟ یا بطور کلی فردی اجتماعی هستی؟ متأسفانه بیشتر وقت ها ما تا با یک کارشناس صحبت نکنیم نمی دانیم روحیه مان چگونه است بقول پزشکان سنتی و طب گیاهی سودایی هستیم یا صفرایی و...

سوای موارد اقتصادی و گرفتاری های اجتماعی وداستان هایی این گونه،باید بپذیریم که زندگی ما در  گرو رفتار ها و کردار های خودمان است و درست یا غلط بودن آن بر میگردد به نوع نگرش ما به زندگی، برای نمونه اگر شخصی متفکر و دقیق هستیم و به قول معروف مو را از ماست میکشیم بیرون، خیلی سخته با یک فرد اجتماعی کنار بیائیم و یا اگر شخصی احساساتی در کنار ما زندگی میکند مشکل است مانند یک مدیر با او برخورد کنیم ،این داستان در برخورد با فرزندانمان نیز صدق میکند برای نمونه من چهار فرزند دارم  پسر بزرگم بشدت اجتماعی است و دخترم خانم متفکری میباشد و پسر بعدی ام نیز متفکر است اما پسر آخری ته احساسات می باشد و در نتیجه کلکسیونی از سلایق را دارم ضمن این که شخصیت خودم نیز بطور کلی مدیر می باشد و بسیار مدیر بد خلقی هم هستم.

در هر صورت اگر بدانیم که چی هستیم و چه شخصیتی داریم خیلی از مشکلاتمان را خودمان راست و ریست میکنیم !و کار به دعوا و بکش مکش نمی رسد !

ای کاش قبل از ازدواج فرد فرد ما میدانستیم چه نوع شخصیتی داریم و می خواهیم با چه شخصیتی وصلت کنیم ،مانند همان تست آمپول پنی سیلین که چون حال من خراب بود، پزشک معالج یادش رفت اول تست کند و نتیجه وخامت وبدترشدن حال من شد.

امروز متأسفانه بیشتر ما چنان در گیر زندگی های روز مره شده ایم که کمتر برای خودمان وقت    می گذاریم وبد بختانه وقتی هم که می خواهیم کاری کنیم دیگر خیلی دیر شده و بیشتر مواقع تمام پرده های روابطمان از بین رفته است و حرمت ها بین خانواده شکسته شده!

 یکی از نوشته هایم  که در کتاب آتوسا به چاپ رسید به دوستان خواننده توصیه کرده بودم که بشدت خود خواه باشید چرا که اگر خود خواه باشید می توانید دیگران را دوست داشته باشد پدری که به خودش و وسیله زیر پایش نرسد زمان بارندگی ترمز وسیله اش نمی گیرد و یا به کسی  میزند یا خودش نابود می شود!و آن زمان خانواده او همه در رنج گرفتار میشوند!

چندی پیش در یک دبستان دولتی با بیش از 1200 دانش آموز، دوست و مشاور محترمی می گفت: از بیشتر بچه ها پرسیدم :مهمترین شخصیت زندگی تو کیست؟

و با تعجب هر کدام شخصیتی را گفتند که متأسفانه نه تنها شبیه خودشان نبود بلکه نزدیکترین افرادشان مانند پدر یا مادرشان نیز نبود!

این یعنی اینکه  این روز ها روز های خوش مان است و سونامی تربیتی در راه است و نسل بعدی نسلی بشدت گرفتار خواهد بود!

نمی خواهم با بیان این گونه موضوعات ایجاد ترس و دلهره در بین مردم  نمایم، اما معتقدم که با دانستن  موضوع می توانیم  درمان را شروع کنیم و باید درمان از خودمان باشد.

بخصوص شما پدر بزرگوار و مهربان بعد مادر عزیز  و گرامی تو چی هستی چگونه شخصیتی داری چقدر برای برقرای ارتباطات با دیگران موفق بوده ای و یا موفق هستی!

شایان ذکر است امسال سازمان ملل سطح دانش و کمال انسانی را میزان ارتباط افراد با یکدیگر دانسته . نه سواد و مهارت های شخصی مانند دانش کامپیوتر و یا آشنایی بازبان های مختلف!

بیشتر ما افرادی موفق در جامعه هستیم ولی در زندگی شخصیمان همواره دچار مشکل شده ایم ، همسرمان مارا دوست دارد اما نه به اندازه سابق و روز های اول زندگی بچه ها مارا دوست دارند ولی نه به اندازه  کافی ،خودمان هم می فهمیم ، بی احترامی می کنند و به نصیحتهای ما توجه     نمی کنند و کار خودشان را انجام می دهند و...همه این ها ریشه در تربیت دارد نه تربیت آنها بلکه تربیت خودمان!

اگرپدر خانواده روی تربیت خودش کار کند و اطرافیانش را  خوب بشناسد و می داند با هر کدام چطور برخورد نماید و یا اگر مادر خانواده خود را بشناسد و همسرش را بفهمد می داند که چه وقتی  باید ناز کند و چه وقتی نیاز و کی سکوت کند و کی سخن بگوید ...دوستی می گفت من در خانه کمتر نقش تربیتی دارم یک وقت هم که سر صحبت باز می شود و فرزندانم بی مهابا مرا مورد مؤاخذه قرار میدهند من مانند بوکسر کنار رینگ مشغول کتک خوردن و متلک شنیدن از فرزندانم می شوم و جالب اینکه همسرم نیز مانند مربی  توانا و کار آمد از این که توانسته چنین مشت زن قهاری را تربیت کند با لذت فراوان فقط می نگرد که من چطور میشکنم و نابود میشوم اگر هم کمی حق را به نفع من ببیند از همان کنار رینگ، فریاد میزند  و طرف مقابل مرا می گیرد و...من هم سر تکان میدادم و بشدت تأیید میکردم !

بد نیست عرض کنم آمار بیشتری از افراد، اجتماعی و احساساتی هستند و این هم خوب است و هم بد برای نمونه بیشتر افراد اجتماعی بدلیل  برقراری ارتباط سریع با دیگران، فروشنده های خوبی هستند و به همین اندازه خریدار های خوب هم میشوند!

و یا افراد احساساتی بدلیل توجه زیادشان به دیگران و اطرافیانشان همیشه خود را فدای دیگران میکنند و توجه زیادی به عزیزانشان دارند و بشدت صبور هستند .

که متأسفانه آمار بیشتری از افرادی که بزهکار اجتماعی یا معتاد می شوند واز این گونه افراد         می باشند؛ بخصوص نوع اجتماعی شان!

با توجه به محدودیت در این محل تنها با عرض مجدد این موضوع که اگر زن و شوهر تمایل به  ادامه زندگی مشترک دارند می توانند ادامه این مقاله را  در کتاب قورباغه ات را بساز همراه مقالات دیگر مطالعه نمایند.

اما هدیه من به شما انجام یک  کار ساده ولی بسیار کار بردی است، یک دایره رسم کنید و از نزدیکانتان شروع کنید به ترتیب ، والدین ، همسر ، فرزندان و بعد دوستان... دارای چه گونه شخصیتی هستند ؟ آیا موفق شده اید شخصیت آنها را بشناسید!

                                                                                                                     یا حق

جعفر صابری

 

 

دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 265 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 18:26