جعفر, صابری/رزداری
راز داری
چندی پیش دوستی برای درد دل به نزد من آمد و گفت : متأسفم ! برای خودم و زندگیم متأسف هستم که تا امروز نمی دانستم نباید هر مطلبی از زندگیم را با کسی در میان بگذارم ! گاهی وقت ها من برای دردودل و رفع افسردگی و ناراحتی هایم بد نمی دیدم که به سراغ عزیزی بروم و همانطور که او از گرفتاری ها و مشکلاتش برای من می گوید من نیز از زندگی و مشکلاتم با او درد دل کنم . متأسفانه بیشتر گرفتاری های ما یا مالی است یا خانوادگی و کمتر به یک مشاور و کارشناس مراجعه می کنیم ، همیشه سعی داریم که موضوعات را خود و با آموخته های خود حل کنیم .
سالهاست که ما نمیدانیم روانشناسی یک علم است و افرادی رفته اند درس خوانده اند و روانشناس شده اند و یا حتی روانپزشک شده اند و برادر من گر چه بسیار انسان خوب و با خدایی است اما با مسائل روانشناسی و اختلالات روانی و بیماری های این دسته آشنا نیست ویا خواهرم همین طور خانم من باید بداند که مشکلات ما را مادرش یا خواهرش نمی تواند حل کند و از همه بدتر این است که ما می نشینیم و اسراری را می گوئیم که نباید بگوئیم.
شاید ساده به نظر برسد اما این یک فاجعه است که من در باره مشکل و راز دوستم با عزیزترین عزیزم صحبت کنم و برای نمونه بگویم همکارم با همسرش مشکل دارد و گویا بنده ی خدا زود ارضایی دارد!حتی اگر همسرم همکارم را نشناسد !
بسیار کار زشت و ناشایستی است که من یا تو یا همسر من یا دوستی بیاید و صرف اینکه توکه نمی شناسی اما زن دوستی هست که متأسفانه از شوهرش راضی نیست و دوست پسری دارد و خلاصه بیان این موضوعات ساده و پیش پا افتاده از نظر ما باعث شده که امروز جامعه ای این گونه پر التهاب داشته باشیم ما ناخواسته به همت و قدرت شبکه های اجتماعی ،همه زندگی خود را در ویترین گزارده ایم و دیگر چیزی به نام حریم خصوصی معنا و مفهومی ندارد معذالک بیان و یا طرح موضوع برای دوستان و عزیزانمان از درجه انسانی مان می کا هد ! از دو حال خارج نیست یا آن شخص خودش به ما مراجعه نموده و رازش را با ما در میان گزارده و یا ما ناخواسته شاهد موضوع بوده ایم که در هر دو حالت اصل انسانیت حکم می کند که انسان، صبور، سالم و درستکار باشیم. شاید اگر شیئی را به ما می سپردند دقت بیشتری برای امانت داری نشان می دادیم؛اما ارزش کدام شئی به اندازه شرف و حیثیت یک انسان است؟
در هیچ دین و آئینی ترویج چنین فرهنگی تبلیغ نشده و بشدت منع هم گردیده !اگر منصف باشیم حتی خلاف اخلاق انسانی نیز است .
صحبت های دوستم را شنیدم و نا گاه در ذهن خود مرور کردم از زمانی که یاد داشتم تا این ساعت هزاران مورد راز مردم را به دیگری گفته بودم و ...خدایا مرا ببخش!
همین دیروز در خصوص درخواست پسرم که با مادرش در میان گزارده بود و مادرش به من گفته بود با دوستی صحبت کردم ! حالا که فکرش را میکنم می بینم هیچ نیازی نبود که این موضوع را با او در میان بگذارم.
چقدر دوستی نا دانسته از مشکل فرزندش و ناراحتی های بین شان برای ما درد دل کرده و ما نیز چند روز بعد با دوستی در محل از راز این دوست سخن ها گفته بودیم !
چه بسیار خالق ما در این نا باوریمان اسباب بی آبرو شدنمان را برچید و از بی آبرویمان جلوگیری نمود ! و ما چه راحت با آبروی یکدیگر بازی می کنیم .
وقتی برای دریافت یک جایزه حاضر میشویم در مقابل جمعیت حاضر در یک شوی تلوزیونی که میلیونها نفر،آن را می بینند رازهای زندگی خود را افشاء کنیم و راحت بگوییم به همسرمان چند بار دروغ گفته ایم و ... دیگر چه جای شکوه و شکایت!
از شرایط زندگی و سختی ها و گرفتاری هایمان می نالیم و علت درد هایمان را به یکدیگر می گوییم . اما واقعیت ،همین مسائل کوچک و نادیدنی است .
رازداری از بین ما رفته، محرم بودن تبدیل به نا محرم شده.
همین چندی پیش دوستی به شوخی می گفت همسرم با دوستانش میرود خوش گذرانی و به ما می گوید جلسه کاری بودم مسافرت اداری بودم و ... من هم بیشتر وقتها می گویم تو که راست می گوئی! یک روز برای من پیام عاشقانه ای فرستاد من هم در جوابش تصویر او و دوستانش را فرستادم که یعنی خودتی ! اوهم بلافاصله به دوستش که دوست مشترکمان بود و این تصویر را در اینستاگرام گذاشته بود خبر داد تا مرا بلاک کند ! اما فکر کرده ،من به سادگی می توانم دوستان دیگرش را دوست بگیرم و خلاصه... موضوع این نیست که او چه کرده و یا ما چه میتوانیم بکنیم موضوع این است که حریم خانواده و عشق و دوست داشتن و حرمت ها از بین رفته و دیگران نزد ما محرم تر هستند تا همسرو فرزندمان و ... موضوع این است که ما کم کم از خویشتن خویش تهی می شویم و به گمانمان امروزی شده ایم ولی در واقع آتش به زندگی و آسایش و آینده خود و عزیز ترین عزیزانمان میزنیم .
فردا را که نمی بینیم هیچ حتی امروز را نیز نمی بینیم . به سختی به دنبال رفاه فردای خود و عزیزانمان هستیم در صورتی که امروز را با تمام لذت هایش قطره قطره داریم از دست می دهیم .
ساعت ها می نشینم و راز موفقیت و عشق ورزیدن را در شبکه های اجتماعی دنبال میکنیم، بدون اینکه بدانیم عشق و سلامتی و آرامش همین جاست کنار ما راز سلامتی و آرامش همین است و بس!
یا حق
جعفر, صابری
تکیه بر دوست مکن،
محرم اسرار کسی نیست!
ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست!
دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 342 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 11:55