دکتر جعفر صابری مداد تراش

ساخت وبلاگ

مداد تراش

قدیما برای تراشیدن مداد ها از همان قم تراش استفاده میکردن و با حساسیت زیادی آرام آرام از اطراف نک میزنن تا نک کمی پیدا میشد و برای همین عمر مداد ها بیشتر بود حواس ما هم به نک مداد ها مون بود!با آمدن مداد تراشهای مختلف بخصوص رومیزی کار ساده تر شد نوک مداد را میزاشتیم تو مداد تراش و تمام ،گاهی وقتها حتی متوجه نمیشدیم یکی دو بار نک می شکست و دوباره می تراشیدیم !بی خبر از قد مداد که کوتاه و کوتاه تر میشد!

نگو چرا بعضی ها کم میارن ،یه وقتایی ما آدما میشیم مداد تراش و از قد و قیافه و روح و روان طرف مقابل می تراشیم بعد هم میگیم دیدی کم آوردی دی نتونستی تو که مردش نبودی چرا ؟!

عزیزم جانم شلنگ آب را حتی اگر بکشه دویست و بیست لیتری هم باشه یه جای پر میشه ! و بد تر از همه اینه که این آدم دیگه آدم سابق نمیشه بدجوری حالش خراب میشه و سالها یا شاید تا آخر عمر نتواند به کسی اعتماد کنه و تو نابودش کردی حتی اگر بار ها وبار ها بگی ببخشید اون میبخشه اما نمیتونه فراموش کنه این رسم زندگی است!

همه چیز از زبان شروع میشه صد البته فقط زبان نیست گاهی زبان بدن و رفتار های ما چنان جراحتی بر پیکر طرف مقابل وارد میکنه که هرگز با هیچ درمانی بهبود حاصل نمیشه یه حرف نادرست یه ذهن غلط و از همه بدتر مادر همه اینها دروغ هرچی ساختیم را نابود میکنه دیگه نمیشه به این آدم هیچ جوری اعتماد کرد طرف صحبت من آن که نابودش کدی نیست خود تو هستی تو که باید بدانی تا آخر عمرت چه بخواهی چه نخواهی باید در انتظار تاوان این رفتارت باشی فکر نکن زدی و رفتی فکر نکن حقش بود به این فکر کن که دیر یا زود تو همین دنیا چنان تاوان رفتارت را خواهی دید که باورت هم نمی شه !

کاشکی مالی باشه یه جای خواندم کشاورزها یک دانه گندم می کارند و شاخه هفتاد تایی برداشت میکنند من میخوام بگم این جا همان جاست یک میکاری هفتاد تا برمیداری همچین که خودت هم نمیفهمی و ای کاش که میفهمیدی!

همین

یا حق

جعفر صابری

کسی که سنگدله شاید یه روزی مهربون بوده

شکستن اعتمادشو وقتی خیلی جوون بوده

هر اندازه که میجنگه بازم حس میکنه بس نیشت

مثل تبعیده تنهاییش که منتظر هیچکس نیست

شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده

هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده

شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده

کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده

اگه بیرحمه تو حرفاش اگه مه گیر و مرموزه

تو چشماش یه شبه تو شب یه جنگل داره میسوزه

بازم فرارش از اینه که معلوم نشه غمگینه

اونقد بهش دروغ گفتن به عاشقانه بدبینه

شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده

هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده

شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده

کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده

شاید پلای برگشتو خودش عمدا خراب کرده

هزار بار با سفید باخته سیاه و انتخاب کرده

شاید به هر کی دل بسته ازش بدجوری رنجیده

کسی که سنگدله شاید گذشته شو نبخشیده


موضوعات مرتبط: سر مقاله

دکتر جعفر صابری...
ما را در سایت دکتر جعفر صابری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafar-saberio بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1402 ساعت: 13:48